دلم گرفته .... خیلی دلم گرفته .... انگار اسمان ابریست و باران نمی بارد ... انگار این بغض لعنتی نمی خواهد بشکند ... وای از دست چشمهایم وای از دست اشکهایم ارزو به دل مانده ام کسی در پی من نیست و خیلی وقت است تنها مانده ام نمی گویم از تنهایی خویش تا کسی دلش به حالم بسوزد نمی گویم از دردهای خویش تا کسی دلش به درد اید من که می دانم کسی نمی نشیند به پای درد و دل هایم اینک دارم با خودم درد ودل می کنم دلم گرفته ... رنگ و بویی ندارد برایم این لحظه ها .. حس خوبی ندارم به این ثانیه ها ... میدانم کسی نمیخواند غمهایم را میدانم کسی نمیشنود حرفهایم را حتی اگر فریاد هم بزنم کسی نگاه نمیکند دیوانه ای مثل من را ... میدانم کسی در فکر من نیست تنها هستم و کسی یار و همدمم نیست میمانم با همین تنهایی و تنها میمیرم تا ابد همین دستهای غم را میگیرم .......
نظرات شما عزیزان: